خانه «ماهنوش» و «مهر مادر» سرپناه کودکانِ پاتوقهای ناامن و خانههای خشنِ بدسرپرست
خانههایی در رفسنجان که امید و آیندهای سبز را میسازند

شایوردنیوز_گزارش/فاطمه ملایی/هوا تاریک شده است، سوز سردی میوزد، زمستانها که شبها طولانیست، خیابانها شلوغ میشوند، دختران و پسرانی سر چهارراهها ایستادهاند تا از این شلوغیها، دست پُر به خانه برگردند. آنطرفتر کودکی از شلوغی و آشفتگی خانه به کوچه پناه آورده است و زیر تیر چراغ برق کِز کرده و دور خودش مچاله شده است.
اتوبوس از خیابانهای شهر رفسنجان میگذرد و جلوی خانهای در همین نزدیکیها، نه خیلی دور توقف میکند. پیاده میشویم درب خانه که باز میشود، چند کودک بلند سلام میکنند و به پیشوازمان میآیند.
روی سه طناب در حیاط ردیف به ردیف لباسهای کوتاه و بلندی پهن شدهاند و آن طرف حیاط هم دوچرخهها صف کشیدهاند.


بچهها میدوند و به پیشوازمان میآیند، دست میدهند و ذوقکنان ما را به داخل سالن میکشند، خانهای زیبا با مبلمانها و فرشها، اتاقها و تختهای زیباتری چشمنوازی میکنند. روی دیوار ورودی عکس بچهها با لباسهای هندوانهای و لبهای اناری سرخ و خندان، شب یلدا را به تصویر کشیده است.
بچهها بالا و پائین میپرند، شادمانی میکنند، میخندند و گرم از ما پذیرایی میکنند، میزبانان کوچک، خانه را به وجد آوردهاند.
قصه ماهنوش قصه باغ آرزوهای کودکی
خانه «مهر ماهنوش» خانهای سرشار از محبت و شادیست و ماهی درخشان و همیشه جاودان که زیبایی و روشناییاش را در سیاهی شب بر سر کودکانی ناآرام و خسته میتاباند تا در میان باغ آرزوهای کودکی سبز شوند و سبز بمانند. ماهنوش نیست، او سالهاست که رفته است، اما به مانند ماه بر این خانه میتابد و زندگی را در این خانه برای کودکانی جاری میسازد.

اینجا کودکانی هستند که از خانههایی آمدهاند که اسمش خانه نبود، بلکه پاتوق معتادان و بزهکاران بوده است و یا خانهای خشن که کودک را اسباب زحمت و مزاحم میدانستند و پدر و مادرش و یا ناپدری و نامادری به او متادون میدادند تا مزاحمشان نباشد و یا کودک بیسرپرستی که زندگیاش را باید بدون همراهی پدر یا مادر سپری کند و اینجا سرپناه کودکان معصومیست که تا حقشان و سهم کودکیشان را در پناهگاهی امن بازپس گیرند، تختخوابی و پتویی نرم، غذایی گرم، اسباببازی، دوچرخه و دفتر نقاشی و مدادرنگیهایی زیبا داشته باشند تا در حسرت کودکینکردن نمانند.




ماهنوش ۱۱ کودک ۳ تا ۶ سال دارد
احمد کاظمی نماینده مؤسسه مهرآفرین در رفسنجان و مدیر خانه ماهنوش میگوید: خانه مهر ماهنوش مرکز شبه خانواده است و این مرکز چهار سال است که راهاندازی شده اما تابلوی مرکز در خیابان نصب نشده است تا بچهها در جامعه به راحتی رفتوآمد کنند و شناخته نشوند.
وی از چگونگی تأسیس خانه مهر ماهنوش میگوید: متاسفانه خانم ماهنوش دچار سرطان کبد میشود، این خانم چند بچه بدسرپرست و بیسرپرست را هم در زمان حیات تحت پوشش داشت و بعد از فوت خانم مهنوش، پدرش آقای اسماعیلی زمینی را اهداء میکند و ساختوساز ساختمان شروع و خانه ماهنوش تکمیل شد و همچنین بخشی از جهیزیه ماهنوش خانم هم به این مرکز اهداء شده است.
کاظمی بیان میکند: ۱۱ دختر و پسر بیسرپرست و بدسرپرست در این مرکز نگهداری میشوند و مرکز ویژه نوباوگان ۳ تا ۶ سال است و از سراسر استان هم بچه پذیرش میشود، ظرفیت نگهداری کودکان در این مرکز ۱۵ نفر است.


عکاس: سعیده بازمانده
مدیر خانه ماهنوش میگوید: خروج بچهها از این خانه سه مسیر دارد و هدف این است که کودکان به خانواده زیستیشان برگردند و هیچ آغوشی به مانند خانواده نمیشود اما باید مددکار تأیید کند که فرزند میتواند به خانواده برگردد (شرایط بازپیوند) وگرنه سلب حضانت میشود و با انجام کارهای حقوقی و مسیر بهزیستی، کودکان برای فرزندخواندگی فرستاده میشوند.

وی با بیان اینکه کودکان از هر منظر دچار آسیب بودند، اضافه میکند: تغذیه بچهها از تهران پایش میشود و برخی از آموزشها در این مرکز ارائه میشود و خارج از مرکز هم بچهها کلاس میروند، علاوه بر آن گروه درمانی هم داریم، به طور مثال یکی از بچهها در پروندهاش سندرم داون نوشته شده بود اما بعد از آزمایشها، هوش این کودک بالای متوسط اثبات شد.
کاظمی از آسیبهایی که در خانه به بچهها وارد شده است، میگوید: والدین معتاد بودند و به بچهها هم متادون میدادند، بعضی از بچهها اعتیاد دارند که ترک داده میشوند و به مرکز میآیند.
مدیر خانه مهر ماهنوش میگوید: بچهها اگر به خانواده بازگردند تا ۵ سال تحت نظارت هستند و اگر خانواده شرایط قبل را داشته باشد، دوباره بچهها برمیگردند و برای فرزندخواندگی میروند.



هنگام ترک خانه ماهنوش بچهها تا دم درب خانه ما را همراهی میکنند و دست میدهند. هوا خیلی سرد است، اگر این بچهها اینجا در خانه امن و گرم ماهنوش نبودند، این شبها در کدام خانه سرد و ناامن شب را صبح میکردند؟ چند کودک دیگر در این شهر است که خانهای امن ندارند!؟
سایه مهرآفرین بر سر کودکان خیابانی
پائیز و سوز و سرما و شبهای تاریک، از خیابانها و کوچه و پسکوچههای شهر عبور میکنیم و به خانههایی میرسیم که بوی زندگی میدهند، نه آن زندگی که سرچهارراهها، خانههای تیمی و محافل شبانه جریان دارد، زندگی که در آن جوانههای امید میروید و دیگر از دود و دم و بوی سرافکندگی و ناامیدی و گرسنگی، تکدیگری، دعوا و فحش و ناسزا خبری نیست.
در یکی از کوچههای شهر، کوچه شماره ۱۳ به خانهای میرسیم که بچهها در حال کشیدن نقاشی هستند، دور مربیشان جمع میشوند و با خوشحالی، نقاشیهایشان را که بوی سبز زندگی میدهد را به ما نشان میدهند. آنها از تکدیگری سر چهارراهها و خیابانهای این شهر شلوغ به این مرکز آمدهاند تا مفهوم کودکی را حس کنند تا لحظاتی از دوران کودکیشان را در این خانه سپری کنند و اینکه بفهمند زندگی فقط سرچهارراهها و میادین و تکدیگری و التماس نیست و آنها باید سهمشان را از زندگی در جایی خارج از خیابانهای شهر بگیرند.


احمد کاظمی مدیر مرکز پرتو خیریه مهرآفرین از اهداف تأسیس این مرکز میگوید: این مرکز زیر نظر بهزیستی است و جامعه هدف خیریه، کودکان کار و خیابانیست و اینکه دومین مرکز کشور در رفسنجان راهاندازی شده است.
مدیر مرکز پرتو بیان میکند: این مرکز خیریه طی تفاهمنامهای که خیریه مهرآفرین با شهرداریهای سراسر کشور دارد دائر شده و این مؤسسه پرتو نام گرفته است.
وی اضافه میکند: کودکانکار و خیابانی بیشتر در رفسنجان اتباع هستند و ۷۰ درصد بچههایی که به این مرکز میآیند از اتباع بوده و در خیابانها و میادین تگدیگری میکنند که آنها را سروسامان میدهیم.
کاظمی بیان میکند: در مرکز پرتو، حمایتهای آموزشی و مهارتی انجام میگیرد، کلاسهای شمعسازی، طراحی، نقاشی و…و همچنین پیشگیری از آسیبها و خدمات روانپزشکی، روانشناسی و درمانی هم در این مرکز ارائه میشود. وسائل آموزشی و میان وعده غذایی هم به بچهها داده میشود و آداب معاشرت و طرز برخورد هم در این مرکز یاد میگیرند.
مهر مادر سرپناه پسران بدسرپرست
مقصد آخرمان خانه مهر مادری است، این خانه پنجشنبه افتتاح خواهد شد تا سرپناه پسران بدسرپرست باشد، پسرانی که از بزهکاری و آسیبهای اجتماعی دور بمانند تا آیندهشان تباه نشود.
خانه «مهر مادر» ظرفیت ۱۲ نفر دارد و پسران ۷ تا ۱۲ ساله بدسرپرست در این مرکز نگهداری میشوند. خانه مهر مادر توسط آقای محمدی اهداء شده است.
کاظمی قصه این خانه را چنین تعریف میکند: خانواده آقای محمدی (چهار نفر) با دهان روزه در جاده کرمان تصادف میکنند و بعدها این خانه توسط فرزندان آقای محمدی اهداء میشود. اما مهرآفرین چگونه آغاز شد؟ اوائل خودجوش چند آقا و خانم از خانوادههای بدسرپرست بازدید میکردند که بعدها تأسیس مرکز نگهداری کودکان بدسرپرست برنامهریزی شد که با راهاندازی دو مرکز دیگر مهاجرت کودکان بدسرپرست را از رفسنجان نخواهیم داشت.
وی با بیان اینکه بعضی از بچهها با گزارش همسایهها با اورژانس اجتماعی انتقال پیدا میکنند، اضافه میکند: نهایتا یک هفته بچهها در اورژانس اجتماعی میتوانند بمانند، شرح حال رفسنجان را در یکی از جلسات به خانم دانشور گفتم و وی گفتند اگر خیرین کمک کنند، مراکز راهاندازی میشوند.



کاظمی در خصوص راهاندازی مرکز مهرآفرین در رفسنجان میگوید: از سال ۹۷ شعبه مهرآفرین را در رفسنجان راهاندازی کردیم و ۳ مرکز زیر نظر شعبه و بعد زیر نظر تهران هستند. مرکز مهرآفرین در ودیعه مسکن خانوادههای آسیبپذیر ورود میکند، خدمات مشاوره، مددکاری، درمان و…ارائه میشود.
مدیر مرکز مهرآفرین در رفسنجان با اشاره به اینکه تمامی دستورالعملها، مصوبات، ابلاغیهها، نوع آموزش، فعالیتها
و..از شعبه مرکزی در تهران میآیند، اضافه میکند: افراد در این مراکز هیچ کمک نقدی نمیتوانند دریافت کنند، تمامی مراکز حساب بانکی جدا دارند و کمکها به حساب مرکز میرود و هر گونه کمکی خواستیم دریافت کنیم، درخواست به تهران فرستاده میشود و تهران در خصوص هزینهکردها و درخواستها تصمیم میگیرد.
کاظمی تأکید میکند: مؤسسه مهرآفرین کشوریست و در رفسنجان شعبه دارد. بسیار خوب است که مردم با این مؤسسهها آشنا شوند که چنین مراکزی در رفسنجان است که خانوادههای بدسرپرست و کودکان بیسرپرست شناسایی شوند و همچنین خیرین کمک کنند.
دختری که از خانه پاتوقهای شبانه به آیندهای امیدوارکننده رفت
وی با دلخوری میگوید: خیلی از آسیبهایی که به بچهها وارد میشود از پاتوقهاست، خانههایی که پاتوق شدهاند و بچهها در این خانهها زندگی میکنند، آسیبهای جدی میبینند، چرا این پاتوقها پیگیری نمیشوند، خیلی از مسائل از این پاتوقها برمیخیزد!
کاظمی بیان میکند: ما از این صحنههای دردناک زیاد دیدهایم، کودکی برای فرار از خانهای که پاتوق معتادان شده بود، کنار تیربرق در کوچه خوابیده بود، فکر کردیم کیسه زباله است، بعد دیدیم دختر بچه است و فرزند همان خانهایست که پاتوق شده و حالا همان دختر بچه در یکی از مراکز کودکان بدسرپرست نگهداری میشود که ضریب هوشی فوقالعادهای دارد و قطعا آیندهاش از آن پاتوق خانه بهتر است.
و این داستان دنبالهدار در این شهر ادامه دارد…




