رگهای نارنجی
نگاهی به سکوهای خالی ورزشگاه شهدای مس رفسنجان در بازی حساس با سپاهان

نویسنده: هادی بحرانی/ مدیرمسئول
شایوردنیوز_یادداشت/باشگاه فرهنگی_ورزشی صنعت مس رفسنجان سالهاست با یک مشکل بنیادی دستوپنجه نرم میکند؛ مشکلی که نه در زمین مسابقه بلکه در بیرون از آن شکل گرفته است. این باشگاه هنوز فهم دقیقی از نقش اجتماعی خود ندارد، نه ارتباطی زنده با مردم ساخته و نه توانسته ذرهای احساس تعلق در میان جوانان این شهر ایجاد کند.
در تمام سالهایی که باشگاه در لیگهای دسته یک و دو حضور داشت، بیش از آنکه دغدغهای فرهنگی داشته باشد، درگیر حفظ یک «حیاط خلوت امن» بود. جایی برای آرامش مدیران، نه شور هواداران. این رفتار در لیگ برتر نیز اصلاح نشد؛ بلکه در بزنگاهها به نمایشهای سیاسی در روز پیروزی و انتقامگیریهای سیاسی در روز شکست تبدیل شد. مس رفسنجان به جای آنکه یک تیم ورزشی باشد در برخی مقاطع ابزار کشمکشهای پشتپرده شد و این دقیقاً نقطه سقوط سرمایه اجتماعی باشگاه بود.
باشگاهی که قرار بود نهاد فرهنگی باشد، کارنامهاش در فرهنگ به چند مراسم رسمی، چند عکس یادگاری، چندین اقدام خیریه تشریفاتی و چند گزارش رفع تکلیف خلاصه شد و نه نگاه جامعهشناسانهای وجود داشت، نه شناختی از روحیات نسل جدید، نه برنامهای، نه هدفی و نه روایتی. باشگاه یا نمیدانست مردم چه میخواهند، یا نمیخواست بداند.
تیم فوتبال مس رفسنجان زمانی محبوب میشود که فراتر از استادیوم و ساختمان اداریاش عمل کند. باشگاهی که زندگی اجتماعی نداشته باشد در قلب مردم جایی پیدا نمیکند و مس رفسنجان سالهاست خود را پشت دیوارهای رسمی پنهان کرده و هیچ تلاشی برای ورود به زندگی مردم نکرده است.
مهمتر از همه، باشگاه از ظرفیت عظیم مردم و جوانان در قالب سازمانهای مردمنهاد، موسسههای فرهنگی، جمعهای کوچک و بزرگ جوانان و… استفاده نکرده است. اینها کانالهای اصلی ارتباط با جامعهاند؛ اما باشگاه یا آنها را نمیبیند یا فقط برای پر کردن گزارشی به دیدار و هماندیشیهای نمایشی آن هم بیثمر در عمل بسنده میکند.
حضور در لیگ برتر، یک فرصت طلایی است برای رونق گردشگری، برای تقویت اقتصاد شهری، تجاریسازی (برندینگ) ظرفیتهای نو رفسنجان برای جذب سرمایه که نیازمند همان نگاه فراتر از ساختمانی باشگاه در حوزه اقتصاد است و لازمه تعامل بهتر و کارآمدتر با اتاق بازرگانی، اصناف، صنایعدستی، میراث فرهنگی و گردشگری را میطلبد که سنگینی نام مس بر پسوند رفسنجان سایه افکنده است.
نتیجه طبیعی چنین رویکردی هم روشن است؛ سکوهای خالی دیروز (بازی مس و سپاهان) با آن همه فراخوان! و هرچند باز هم لقمه ای شده برای دعوای سیاسیون که برای هم میگیرند اما واقعیت این است که تیمی را نشان میدهد که در جامعه پایگاه واقعی خود را ندارد، سقوطش ارزان است و هزینه ای برای مدیرانش ندارد و مدیرعاملش را بر توجیه و لزوم سقوط هم پرمدعاتر میکند.
تیمی که با مردم پیوند خورده باشد هویتی میشود در دل مردم شهرش و مطالبه واقعی اجتماعی که فشاری برای مدیران میشود تا نتوانند با یک پوزخند سیاسی سقوطش را تماشا کنند.




