پایت را که داخل خیمهگاه میگذاری، عطر و بوی غربت و اسارت به مشامت میخورد، بوی سوختگی خیمهها فضا را بسیار سنگین و غمناک کرده است. نالهها و گریههای دختر از غم دوری پدر، اشکها را سرازیر کرده است، اینجا غم تمامی ندارد، پدری را از دختر جدا کردند و به قتلگاه بردند و خونش….رگههای خون از خاک میجوشد.
شایوردنیوز/گزارش/فاطمه ملایی/بوی عطر فضا را پر کرده است، با وضو و نیت زیارت آقااباعبدالله وارد تربتخانه میشوی، اینجا قطعهای از بهشت است و برای زیارت نرفتهها، سرزمین کربلاست، چشمهایت که به تربت آقا میخورد، دستهایت را در ضریح حرم آقااباعبدالله قفل میکنی و با آقایت از ناگفتهها و غم دوریاش و شوق زیارت میگویی و اشکهایت فراغ را فریاد میزنند، پنجشنبه است و شب زیارتی آقااباعبدالله.
قطعه ای از بهشت کربلا در تربت خانه کرمان
جمعی از خیرین، خادمان، خادمیاران و خانوادههای شهدای رفسنجان از طرف ستاد عتبات عالیات رفسنجان دعوت شدهاند تا پنجشنبه به زیارت قبر مطهر شهید سلیمانی، شهید مقاومت بروند و آنها بعد از زیارت سردار حاج قاسم دعوت نامه دیگری هم در دستشان است و در تربتخانه شهر کرمان، زائر آقااباعبدالله میشوند.
هر جا را مینگری، حرم را میبینی، تربت، کتیبهها، سنگها، فرش زیر پایت و….اینجا تربت خانه کرمان است، قطعهای از کربلا که معراج شهدا بوده و شهدا هم در این نقطه آقایشان را زیارت کردند و به معراج رفتند. آن طرفتر هم محوطه ستاد توسعهو بازسازی عتبات عالیات استان کرمان است که گنبد آقااباعبدالله و خیمهگاه هم اینجا ساخته شده است، مگر میتوان گفت که اینجا کربلا نیست، اینجا قطعهای از همان بهشت است.
راوی تربتخانه به میهمانان رفسنجانی آقااباعبدالله خوشامد میگوید و از رازهای تربتخانه حرف میزند: برای مقاومسازی گنبد آقااباعبداله نمونهای از خاک ستون اول کنار ضریح از نقطه صفر پشتبام تا عمق ۲۰ متری برداشت میکنند که شامل نمونه خاکی از شش متری زیر صحن مطهر هم میشود و تربتی که از ستون توسط دستگاه بیرون کشیده میشود، بسیار معطر است. وقتی این خاک برای انجام آزمایشات به آزمایشگاه منتقل شد در روز عاشورا رگههای خون از خاک میجوشد که بعدها تربت مطهر حضرت سیدالشهداء علیهالسلام به این مکان منتقل و در اینجا نگهداری میشود که این تربت به جزء در کربلا در هیچ کجای دنیا موجود نیست.
راوی در ادامه عنوان میکند: سال ۱۳۹۳ ساخت گنبد آقااباعبدالله با آخرین فن آوریهای روز دنیا در کرمان آغاز شد و قطعات آن پس از تکمیل در سال ۱۳۹۸ به کربلا ارسال شد که بخشی از آبکاری طلای خشتهای گنبد در کربلا انجام میشود و پس از این مراحل، گنبد جدید در حرم مطهر حسینی نصب خواهد شد.
وی از دیگر عملیاتهای ساختوساز در جوار تربتخانه کرمان میگوید: ساخت قطعات گنبد تل زینبیه تمام شده است و روزهای آینده به کربلا فرستاده میشود و از دیگر خدمات ستاد عتبات استان میتوان به اتصال سردابهای حرم مطهر حسینی به خیمهگاه، ترمیم مناره کاظمین و مقاومسازی حرم مطهر عسکریین در سامرا اشاره کرد.
راوی از راز بوی خوش عطری که در فضا پیچیده میگوید: هیچکس اینجا عطر نمیزند، بوی عطری که در فضا پیچیده است، عطر تربت آقاست و بوی بهشت کربلاست.
نذرمان دلی و به عشق آقااباعبدالله است
نذر و نذورات مردم رفسنجان برای آقااباعبدالله معروف است، از وقف خانه، ملک، مغازه تا باغات پسته و نذورات نقدی که در این سالها این نذورات هم برای بازسازی عتبات عالیات در کربلا، نجف، سامرا و کاظمین استفاده میشود.
حاج حسین که همراه کاروان خدام است، میگوید: از بچگی خادم امام حسین تربیت شدم. زمان قدیم مثل الان که درخت پسته نبود، پدرم چند قصب زمین و آب را نذر امام حسین و آقا اباالفضل کرده بود و محصول را که میوه یا گندم بود جمع آوری میکردند، سهم نذرشان را هم جدا میکردند و میفروختد و ایام محرم و صفر نذری میدادند و یا با گندم نان میپختند و سر سفره آقا اباعبدالله میگذاشتند. آن زمان شرایطش نبود که نذرشان را به کربلا و نجف بفرستند. پدرم سال ۴۰ با همه سختیها به کربلا رفت، از همان زمان ما سر سفره آقااباعبدالله بزرگ شدیم.
وی اضافه می کند: حالا که باغ پسته داریم، چند درخت را نذر آقااباعبدالله کردیم و محصولمان را که فروختیم در بازسازی عتبات عالیات مشارکت می کنیم و برکت آن در زندگیمان جاریست. این کارها دلیست و عاشق آقا هستیم و هیچکس مجبورمان نمیکند.
حاج حسین زیر لب میگوید یاحسین مظلوم…
زندگی یعنی تمام داشتههایت را نذر آقااباعبدالله کنی
دو دختر بازیگوش دستان مادر را گرفتهاند ساعتی پیش از سر قبر دختر کاپیشن صورتی ریحانه یک سال و نیم برگشتهاند و دست روی قبر صورتیاش کشیدهاند و با شهیده کوچولو دوست شدند و ماجرای غمانگیز او را زبان مادر شنیدند. فضای تربت خانه آنها را به وجد آورده است. مادر خادم آقااباعبدالله است و اشک از گونههایش سرازیر میشود و میگوید: زندگی یعنی تمام داشتههایت را نذر آقااباعبدالله کنی، میگویند اینجا معراج شهداء بوده، اینکه از جگرگوشههایت هم بگذری و در راه حسین ع فدایشان کنی و مادران شهداء چه نذر زیبایی داشتند.
کارگاه ستاد توسعه بازسازی عتبات عالیات استان کرمان جنب تربتخانه است که قطعات، ستونها، گنبد و….در این مکان آماده میشوند و به عتبات عالیات فرستاده میشوند، در واقع تمامی نذورات مردمی، مشارکت مردم در اقتصاد کشور و تولید است و تمامی مصالح، تجهیزات و….از تولیدکنندگان ایرانی خریداری میشود.
اذان ظهر در فضای تربت خانه می پیچد و همه به سوی خیمهگاه نزدیک تربت خانه می روند تا نماز ظهر و عصر را بر روی فرش اهدایی حرم امام حسین ع به جماعت بخوانند.
زائران و خادمان آقااباعبدالله با هدیه تربت سیدالشهداء راهی خانه میشوند.
حاج عباس کشاورز رفسنجانی قرآن کوچکی را همراه آورده و در طول مسیر با همسرش قرآن میخواند و ذکر میگوید. این خادم آقااباعبدالله تأکید میکند که نمیخواهد نامی از او برده شود و میگوید: اصلا نمیخواهم کسی بفهمد که نذوراتم کجا خرج میشود و فقط خداوند بداند.
حاج عباس برکت مشارکت در بازسازی عتبات و نذورات را در زندگیاش دیده است و خاطرهای یادش میآید و تعریف میکند: سفر حج بودم، پولهایم تمام شده بود، دور خانه خدا در حال طواف بودم از خداوند خواستم کاری کند که پیش کسی رو نندازم، گفتم اگر چارهای نبود بالاخره میروم پیش رفیقم و پول قرض میکنم. طواف و نمازم تمام شد به هتل برگشتم، از پلهها که بالا میرفتم یکی صدایم زد و گفت حاجی اگر پول نیاز داری، بیا از من بگیر.
حاج عباس کتاب دعا را برمیدارد و زیارت عاشورا را با چشمانی اشکبار زیر لب زمزمه میکند، السلام علیک یا ثارالله و بن ثاره…