اجتماعیاخبارایران و جهانسیاسیگزارش

اتباع افغانستانی در ایران از ساماندهی دیروز تا بی‌برنامگی امروز

نویسنده: احمد حسینی

شایوردنیوز_یادداشت/پیروزی انقلاب اسلامی همزمان با حمله شوروی سابق به کشور افغانستان اتفاق افتاد. در آن مقطع و با توجه به شعارهای ارزشی این انقلاب نوپا، کمک به مستضعفین جهان پررنگ بود آن هم در کشور همسایه. به همین دلیل مسئولان نظام تصمیم به پذیرش آنان گرفتند.
همین جریان چند سال بعد در زمان اشغال آن کشور توسط طالبان نیز تکرار شد. اما پناهندگان و آوارگان پذیرش شده در چارچوب یک برنامه مدون و مورد تأیید مراجع ذیصلاح توسط وزارت کشور، اداره کل اتباع و مهاجرین خارجی و دستگاه‌های همکار عمدتاً در اردوگاه‌های مناطق مرزی اسکان داده می‌شدند و در این راه برای ارائه خدمات پزشکی، آموزشی و غذایی از کمک‌های بین‌المللی بویژه کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان استفاده می‌کردند هرچند بار اصلی بر دوش دولت بود.

مشابه همین وضع در مرز با عراق هم پیش آمد و بیش از یک میلیون پناهنده عراقی در غرب و جنوب کشور پذیرش شدند و به همان روش در اردوگاه‌ها ماندند تا صدام سقوط کرد و تقریباً همگی به عراق بازگشتند. پس در این بخش نتیجه گرفته می‌شود در دو دهه اول انقلاب سیاست نظام در پذیرش آوارگان کاملاً انسانی و برنامه‌ریزی شده، صورت گرفت و این یکی از فصل‌های درخشان تاریخ انقلاب اسلامی است.
اما در مورد اتباع افغان، به موازات پذیرش آوارگان و پناهندگان به صورت قانونی، متأسفانه به دلائل متعدد از جمله مرز هزار کیلومتری ایران با آن کشور و عدم توانایی در کنترل این خط طولانی صعب‌العبور، ورود غیرقانونی افغان‌ها به کشور نیز انجام می‌شد و طولی نکشید که باندهای قاچاق انسان وارد این چرخه فاسد شدند و با درآمدهایی کلان، افراد غیرمجاز را به نقاط مختلف کشور می‌رساندند. در چند نوبت وزارت کشور اقدام به شناسایی و سازماندهی آنان کرد تا حداقل ناشناسی در مملکت نباشند. ولی این روال به دلیل اینکه از سرچشمه دچار نقص بود همچنان ادامه یافت تا به روزگار اسفبار کنونی رسیده که معضلات آن بتدریج ظاهر می‌شود و موجب نگرانی مردم و نخبگان جامعه شده است. هرچند نباید در قبال وضعیت اسفبار مردم افغانستان زیر سلطه طالبان بی‌تفاوت بود ولی این به معنای باز گذاشتن مرزهای کشور و عدم برخورد جدی و برنامه‌ریزی شده نظام نیست. حتی باید مسئولین مربوطه در داخل افغانستان با استانداران مرزی مذاکره کنند و برای مهار این هجوم چاره‌اندیشی نمایند و امکانات لازم را آن سوی مرز ارائه دهند، کاری که تجربه آن در جریان جنگ آذربایجان و ارمنستان صورت گرفت و مسئولان اتباع خارجی، با احداث اردوگاه‌هایی در داخل کشور آذربایجان مانع ورود صدها هزار آواره شدند.
آنچه که به این مشکلات دامن می‌زند، عدم یکپارچگی در سیاست‌های نظام راجع به این مشکل و معضل است که درحال تبدیل شدن به بحران است. بعد از ۲۰ سال تأخیر سازمان ملی مهاجرت در دولت تصویب شده که قاعدتاً باید به تصویب مجلس می‌رسید تا قانونی باشد و مقاله یکی از نمایندگان و اعضای کمیسیون امنیت ملی در این رابطه در همین روزنامه چاپ شد. تشکیل این سازمان نه‌تنها مشکلی را حل نکرده بلکه باعث بروز اختلاف بین نهادهای تصمیم‌گیر گردیده که روزگاری در قالب کمیته دائمی پناهندگان، همدل و هم‌جهت به این مهم می‌پرداختند. باید توجه داشت امور اتباع خارجی به دلیل قوانین متعدد بین دستگاه‌ها پراکنده می‌باشد و در مصوبه دولت به این مهم توجه نشده است.

و پایان سخن اینکه باید به‌گونه‌ای سیاست‌گزاری کرد و درباره افغان‌ها گفت و نوشت که مرز میان آنان که در شرایط سخت به ایران مهاجرت کردند و منشأ خدماتی حتی در جنگ با عراق بودند با غیرمجازینی که بدلیل اقتصادی و عدم توجه و مراقبت کافی در کلان‌شهرها و روستاها و شهرستانها به حال خود رها هستند، رعایت گردد و این تفاوت اساسی را در نظر گرفت. با افغان‌های قانونمند و مورد تأیید و شناسایی ارگان‌های مسئول همان سیاست گذشته ادامه یابد و برنامه بازگشت داوطلبانه به افغانستان در دستور کار باشد و در مورد آنان که در داخل کشورشان با فقر و گرسنگی درگیرند با هماهنگی وزارت خارجه دو کشور در همان موطن خود کمک دریافت کنند و البته مشارکت جدی و غیرشعاری سازمان ملل متحد و سازمان‌های خیریه غیردولتی. و نهایتاً با قانون‌شکنان و متجاوزین مرزی هم در قالب یک سیاست واحد نهادهای امنیتی، انتظامی، سیاسی و قضایی، و برنامه مدون برخورد جدی صورت پذیرد. از مرزها مراقبت و با باندهای قاچاق انسان بدون هیچ ملاحظه‌ای مقابله شود. باشد که در پرتو عقل و تدبیر، این مسئله تبدیل به بحران نگردد.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا