
نویسنده: غلامرضا بنی اسدی/روزنامهنگار
شایوردنیوز_یادداشت_میهمان/کسانی که کمترین نقش را در تورم دارند، ببخشید، کسانی که هیچ نقشی در افزایش تورم ندارند، بیشترین سهم را از نکبت گرانی میبرند. سفرهشان روز به روز کوچک و کوچکتر میشود ولی کسانی که بیشترین نقش را در تورم سرسام آور دارند. نهتنها نکبتِ گرانی، دامنشان را نمیگیرد که برایشان سفره بزرگتر و رنگینتر هم فراهم میکند.
جالب است که همین جماعت که با همه چیز کاسبی میکنند، حرف از “شِعبِ ابی طالب” به میان میآورند. آنها این را نمیگویند که پیامبرِ خدا، صلواتالله علیه وآله، هرچه داشت و اموال حضرت خدیجه(س) را وسط گذاشت تا حداقلها، حتی اگر یک خرما میان چند نفر باشد، فراهم گردد.
مدعیانِ امروزی نه تنها چیزی از دست نمیدهند که به ازای استمرار وضعیتِ “شعب”، میلیارد، میلیارد بر داشتههاشان افزوده میشود. پدر از نان خشک و لنگهای یمنی میگوید، پسران در جشن گرگهای والستریت، دست میزنند. پدر از بایستگی تحمل سختیها میگوید، پسر کشتیهایش دریاها را فتح میکنند.
“هکتور”ها و “H”ها احتمالا فکر میکنند شعب ابی طالب، یک جایگاه تفریحی در منطقه نفت خیز عربستان است! واقعا این جماعت از دردِ در جان نشسته مؤمنان شعب، چیزی فهم میکنند؟ از وضعیت امروز مردم، چیزی میفهمند؟ کار به جایی رسیده که هرکه اتهام سنگینتری دارد، زبانش هم به طلبکاری، درازتر است.
اگر بحث ایستادگی است باید گفت نه این جماعت از پُر خوری تاب ایستادن دارند و نه مردم را توانی در پاهای خسته میماند که بخواهند سرِ پا بایستند. آقایان اگر واقعا به دنبال “ایستادگی” به عنوانِ یک بایستگی ملی و انقلابی هستند، باید همه توان خود را بگذارند، از آنچه اندوخته اند، وسط بگذارند، نگاه کاسبکارانه خود از تحریم و دیگر حوزهها را برگیرند و همه ظرفیتها را در خدمت مردم، همه مردم قرار دهند. چه دارایی و توانگری، عامل ایستادگی است.
به گفته حضرت آیتالله جوادی آملی، “ملتی اگر بخواهد بایستد باید جیبش پر باشد کیفش پر باشد. ملتی که جیبش خالی است کیفش خالی است ایستاده نیست، این افتاده است.” با افتادگان هم نمیشود صفِ ایستادگی تشکیل داد. این تودههای متراکم تورم و باران اسیدی گرانی هم تدبیر علمی و عملی میخواهد چنان که این مرجع قرآن پژوه تصریح میکنند: “اقتصاد مثل راهپیمایی نیست که سفارش شود و با سفارش حل شود، دستوری نیست، این یک علم است که مدیریت، جامعیت، زمین شناسی و زمان شناسی میخواهد.” تعارف بردار هم نیست. با شعر و شعار هم درست نمیشود.
حرف ما در باره ساماندهی خرید و مدیریت مصرف را حالا دیگر حتی اعضای خانوادههای ما گوش نمیدهند چه رسد به دیگران. شاید حق هم با آنان باشد. میگویند حفظ نکردن سرمایه شخصی خیانت به خود است. وقتی بزرگان به فکر ما و اعتبار پول ملی نیستند ما کوچکها خودمان باید دودستی کلاه خودمان را بچسبیم تا طوفان تورم، هست و نیست ما را نبرد. نمیدانم چه باید گفت اما خوب میدانم ما که هیچ نقشی در افسار پاره کردن تورم نداریم، بیشترین آسیب را از گرانی میبینیم.